شروعی با عطر و بوی عشق

تجربه هایی از جنس دغدغه ازدواج و رسیدن به آن

شروعی با عطر و بوی عشق

تجربه هایی از جنس دغدغه ازدواج و رسیدن به آن

شروعی با عطر و بوی عشق

از در که وارد شد
چشمانم را
لحظه ای
بالا آوردم
دیدم...
او را...
و دیگر هیچگاه نتوانستم در دلم
مهری را که بر آن نشسته بود
از یاد ببرم...
آری ...
سه هفته بعد ...
با مهریه ی
۱۴ سکه
و
یک سفر کربلا و حج عمره...
عید غدیر....
زیر پرچم با محبت آقا امام رضا جانم(علیه السلام)....
در حرم امن او...
عقدمان را خواندند..
گفتم:...
بَله
ساعت هفت و سی دقیقه صبح...
ما با هم همسفری شدیم...
تا اهدافمان را ان شاءالله
در راه
بندگی او قرار دهیم....
تا .......

راهی دراز
در پیش داریم
برای ساخته شدن
صیقل خوردن
و
عبد شدن
در راه او...
ان شاءالله تعالی

آخرین نظرات

عروسی ما نیمه شعبان ١٣٩٨ (٢)

دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۲۵ ب.ظ
بسم الله النور

صبح روز بیست و پنج فروردین مادرم گفت امروز جلسه ی قرآن خانه خانم رحمانی هست 
من هم آماده شده و رفتم 
چند دقیقه ای که گذشت دیدیم صاحبخانه میگوید چادرهایتان  را بپوشید 
ما هم پوشیدیم دیدیم سه تا آقا وارد شدن و در مجلس آمدند
گفتند ما خادمان حرم امام رضا علیه السلام هستیم
و پرچم های گنبد حرم امام رضا علیه السلام را آوردند 
خداوندا این دیگر چیست رزق ما را آنروز چه قرار دادی؟...
شروع کردند به توضیح درباره آن پرچمهای بسیار ارزشمند...
اینکه یکی از آنها هفتاد و دو روز با نیت هفتاد و دو تن روی گنبد بود و ریشه های سبز رنگ آن ده روز در حرم امام حسین علیه السلام بود
و 
این دو پرچم قرار بود برود سمت مناطق سیل زده
خادم حرم امام گفتند ما هیچ وقت نباید بریم جلسات قرآن یا روضه های اینچنینی که عمومی نیستند اما حتما کسی در این جمع دلش شکسته بوده و چطور بوده که امام رضا علیه السلام ما رو در این مجلس آوردند.

در آخر نمک هایی متبرک با روکش سبز به هر کس دادند...
خیلیها اشک ریختند..
و همه دست کشیدند به پرچمها
وقتی خادمان حرم رفتند , صاحبخانه خوابش را تعریف کرد
گفت چند شب پیش خواب دیدم مهمانها آمدند خانه مان و به هر کس یه چیزِ سبز رنگ دادم وقتی بیدار شدم تماس گرفتم تا بگویم این هفته جلسه خانه ی ما باشد و حتما تصمیم گرفتم نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخوانیم

و اینطور شد که خوابشان تعبیر شد و چه تعبیری...
و من آن موقع حس کردم این توجه امام رضا علیه السلام نسبت به دعوت منِ حقیر است...
ان شاءالله که اینطور بوده باشد و من یقین میکنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۰۹

نظرات  (۱)

سلام
آمده ام ای شاه پناهم بده!...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی